محل تبلیغات شما
به قلم علی عاشوری

قبلا اگر نام رزیدنت اویل 3 را می شنیدم دوران دبستانم را به یاد می آوردم ، زمانی که کنار دایی ام که چند سالی از من بزرگ تر بود می نشستم و با ترس و لرز به صفحه تلویزیون خیره می شدم و زمانی که زامبی ها وارد کادر دوربین بازی می شدند چشم هایم را می بستم و بعد از اینکه صدای شلیک گلوله ها تمام می شد چشمانم را باز می کردم ، اما بیشتر از همه چهره نمیسیس به ذهنم می آمد که تصویرش حتی از روی جلد سی دی بازی هم ترسناک بود . از زمانی که Resident evil 2 Remake  منتشر شد و نتایج فوق العاده ای رقم زد همه ما منتظر بازسازی قسمت سوم بودیم . 
Resident evil 3 Remake  با تمام نقاط مثبتی که در ادامه به آن اشاره خواهد شد به هیچ وجه آن چیزی که انتظارش را داشتم نبود و به همان اندازه نقاط ضعف مختلفی داشت .

 

پاشنه ی آشیل 

از همین ابتدا به سراغ بزرگ ترین نقطه ضعف بازی می رویم . با اولین نگاه می توان متوجه شد که  دیگر خبری از نام نمیسیس نیست . در حقیقت سازندگان بازی هم خبر داشته اند مخلوق جدیدی که به نمایش گذاشته اند شبحی نه چندان شبیه به نمیسیس است.

 
چهره ی جدید نمیسیس بزرگ ترین عامل دلسردی در ابتدای کار است . ترکیب دندان های عجیب و بینی ناموزون و مضحک نمیسیس به جای اینکه یک چهره ترسناک خلق کند موفق به ترسیم شکل کمی منزجر کننده و عجیب شده است . شاید طراحان شخصیت ها فراموش کرده اند که یکی از عوامل ترسناک شدن یک هیولا باورپذیری آن است . حذف بخیه فی بزرگ چشم راست نمیسیس یک اشتباه دیگر بوده که باعث بیگانگی بازیکنان با نمیسیس شده است . بی توجهی شرکت سازنده به نظرات منفی کاربران بعد از انتشار تصاویر اولیه بازی از نمیسیس می تواند اشتباهی به مراتب بزرگ تر باشد .
مستر ایکس ورژن 1.05 
یکی دیگر از مواردی که باعث می شود نمیسیس دیگر مثل سابق ترسناک نباشد کارهای نه چندان هوشمندانه ای ست که در طول بازی چندین بار از او سر می زند . برای مثال در دقایق اولیه بازی زمانی که در راهرو یک آپارتمان به دنبال جیل است که در حال فرار از اوست، یک تکه بزرگ از قسمت های مخروبه ساختمان دستش است که دو طرفش به دیوار های اطراف گیر کرده و نمیسیس با اصراری احمقانه آن را هل می دهد تا به این وسیله به جیل ضربه بزند . جالب تر زمانی است که وقتی این سلاح مرگبار از دستش می افتد دوباره آن را بر می دارد تا سرعتش کم شود و به حرکت پرتقلای خود ادامه می دهد . تفاوت نمیسیس با مسترایکس خلاصه شده در دوسه باری ست که کلمه استار را می گوید ( آن هم نه چندان دلهره آور و جالب توجه ) و همینطور سلاح هایی که در بازی در دستش می گیرد که در بعضی موارد بیشتر جنبه تزئینی دارند .

نمیسیس خطی و سینمایی 

غیرقابل پیش بینی بودن نمیسیس او را نمیسیس کرده بود . در حقیقت سر و کله او  هرجایی می توانست پیدا شود ، تمام معادلات مخاطب را به هم بزند . این مخلوق مخوف آنقدر سریع به جان جیل بیچاره می افتاد که تقابل با او همیشه مساوی با جایگزینی آدرنالین به جای خون در رگ ها بود ، اما در نسخه بازسازی شده نمیسیس تبدیل به یک هیولای نمادین شده که در چند قسمت به صورت خطی و سینمایی حضور پیدا می کند ،  همینطور به عنوان یک باس فایت سخت جان باید در صحنه های مختلف با او رو به رو شوید . در حقیقت نمیسیسی که بیشترین درگیری ذهن مخاطب در طول بازی پیرامون او بود حالا تبدیل به یک باس فایت نسبتا بدقلق شده است . 
در ضمن نمیسیس توانایی ورود به اتاق های امن بازی را ندارد . در تعقیب و گریزهای محدودی که با نمیسیس وجود دارد موارد عجیبی نیز به چشم می آید ، مثلا نمیسیس پشت سر شماست و کمی جلو تر که می رود از آسمان در سمت راست تصویر که دورتر از جای قبلی اش است فرود می آید و دنبالتان می کند. 
استارز
 
شاید ماندگار ترین دیالوگ نسخه قدیمی بازی همان کلمه STARS بود که نمیسیس با خشم و صدای نخراشیده اش آن را به صورت کشیده ای تکرار می کرد . اما در بازی جدید تنها در سه جا و و به صورت سینمایی و از پیش تعیین شده این کلمه را از دهان او می شنویم و همین باعث می شود که نمیسیس نسخه REMAKE بیشترشبیه مستر ایکس باشد .

خاطره بازی 

تمام کسانی که بازی قدیمی را بازی کرده اند با امید به اینکه بسیاری از لحظات خاص بازی برای شان مرور شود به سراغ این بازی می آیند . در حقیقت بازی در این زمینه نه خوب عملکرده و نه بد . بعضی لحظات مثل انفجار قطار و از ریل خارج شدن آن به خوبی بازسازی شده اند و برخی از لحظات به کلی حذف شده اند . هیچ وقت لحظاتی را که سال ها پیش در کوچه های مخوف و ساکت را سیتی سپری می کردم فراموش نمی کنم ، همان لحظاتی که هر از گاهی صدای جیغ یک شهروند را می شنیدم و وقتی به امید نجاتش به صحنه می رسیدم با یک زامبی ژولیده رو به رو می شدم . این صحنه در نسخه REMAKE یک بار اتفاق می افتد که ابدا نمی تواند حس آن ایام را احیا کند . 

گرافیک و گیم پلی 

شاید بتوان گرافیک بازی را یکی از نقاط قوت اصلی آن دانست ، البته گرافیک و گیم پلی بازی تفاوت چندانی با RESIDENT EVIL 2 REMAKE ندارد . گرافیک کمی بهبود یافته و گیم پلی هم با اضافه شدن قابلیت جاخالی دادن ، چاقوی دائمی و البته عوامل انفجاری و الکتریکی که در درگیری با زامبی ها می تواند کارآمد باشد دست بازیکن را بازتر گذاشته . در گیم پلی بازی، نسخه دوباره سازی شده در بعضی نکات به جز خطی شدن نمیسیس به نسخه قدیمی وفادار مانده است  ، مثل اضافه کردن قابلیت جا خالی دادن ، مهمات بیشتر ، درگیرهای شلوغ و پر زامبی ، اکشن شدن این عنوان و همینطور ساده شدن معماهای بازی . در حقیقت معماهای محدود بازی که بدون حل آن ها نمی شود بازی را پیش برد چندان سخت و چالش برانگیز نیستند . اگر در نسخه قدیمی معماها خیلی پیچیده نبودند دلیلش حضور نمیسیسی بود که هیچ جا دست از سرمان بر نمی داشت . البته قسمت های مربوط به کارلوس پررنگ تر شده و معماهای مربوط به او بهبود یافته اند که نکته قابل توجهی ست . همچنین درگیری های کارلوس متناسب با تجهیزات و مهمات او طراحی شده اند و در بعضی لحظات حتی حس می کنید با یک مسلسل تمام اتوماتیک و 200 گلوله هم حریف موج زامبی های مقابل تان نمی شوید ، مخصوصا درگیری های در فضاهای بسته به خوبی بازیکن را به چالش می کشند.
 
گرافیک بازی به شکل بسیار خوبی پیاده سازی شده و شاهد رندر روان و بدون لگی خواهید بود . از طراحی دقیق و زیبای شهر را سیتی و جزئیاتش نباید غافل شد ، صدای بیسیم خودرو های پلیس و زامبی های که ناگهان از پشت فرمون خودروی متروکه ای به سمت شما حمله می کنند و همینطور محدوده بزرگی که گاهی گشتن در آن باعث سردرگمی می شود و استفاده از نقشه را ضروری می کند . همچنین به دلیل وجود مکان های مشترک با بازی Resident Evil 2 REMAKE ، به دقت روی اشیاء کار شده و شما حق ورود به بعضی از اتاق ها را ندارید ، همچنین جزئیات بسیاری در بازی رعایت شده اند ، برای مثال بعضی جنازه های پلیس که در قسمت دوم می دیدیم ، لحظه کشته شدنشان در این قسمت نمایش داده می شود . یا حتی صفحه کلید کمد های اداره پلیس که در قسمت دوم باید دو کلید دیگر را پیدا می کردید در این قسمت وجود ندارند و شما هم نمی توانید پیدای شان کنید . در ضمن گیم پلی بازی تنها می تواند 5 تا 6 ساعت شما را سرگرم کند که برای یک عنوان بزرگ زمان کم و دور از انتظاری ست .
 
بررسی سناریو ، داستان و شخصیت پردازی 
(خطر لو رفتن داستان بازی ) 

بعد از تمامی نقد ها به بزرگ ترین نقطه قوت این بازی می رسیم . سناریو بازی از نظر شخصیت پردازی ، معقول شدن برخی اتفاقات (مثل زمان بهبودی جیل واثرگذاری واکسن )و همینطور خط داستان بازی بهبودی های چشم گیری پیدا کرده . برای مثال در بازی اصلی نمیسیس برد را ناگهان می کشت ، اما در نسخه بازسازی شده شخصیت برد در همان لحظات کوتاه به خوبی شکل می گیرد و می بینیم دیگر خبری از آن برد خودخواه که در قسمت اول با هلکوپتر فرار کرد نیست و حتی دیالوگ هایی که بین او و جیل در لحظات آخر رد و بدل می شود تاثیرگذار هستند . در حقیقت بیشترین تمرکز روایت بازی روی شخصیت پردازی و نمایش نقاط پنهان تمام شخصیت هاست . شخصیت میخائیل که در نسخه قدیمی یک شخص زخمی منفعل بود که ناگهان در لحظه حضور نمیسیس دست به فداکاری می زد اما در اینجا تبدیل به یک فرمانده کار کشته ( وکماکان زخمی ) شده است . شخصیت پردازی میخائیل با ظرافت بسیار بالایی انجام شده ، طوری که لهجه روسی ،آن صدای غمگین و خسته وچهره غبارگرفته اش به خوبی می توانند حتی در زمان کوتاهی شخصیت او را به نمایش بکشند  و در همان لحظات کوتاه حضورش می تواند مخاطب را جذب خودش کند . با کمی دقت می توان حسی پدرانه را در او دید ، هنگامی که جیل را از نمیسیس دور می کند و لحظه ای که چشم در چشم نمیسیس می گوید : (( از قطار من برو بیرون ! )) ذره ای ترس در چشمانش نیست و فقط می توان شجاعت را دید .  
شوخی های به جا اما نه چندان بامزه کارلوس و حس ماجراجویی اش به خوبی چیده شده اند . همینطور رابطه ای که بین او و جیل شکل می گیرد به صورت پلکانی قوت می گیرد .
همچنین جواب بسیاری از سئوال ها که در قسمت قبل برای مخاطبان پیش آمده بود در این قسمت پیدا می شود ، مثلا نحوه زخمی شدن مافوق لئون که شاید یکی از متحیر کننده ترین نقاط بازی بود . لحظه ای که کارلوس و همکارش می رسند و زمانی که سعی می کنند خودشان را برای کمک به افسر پلیس برسانند او با صدای بلند می گوید : (( برد نه ، تو نه . )) 
و دو شلیک به پایش می کند و وقتی می خواهد تیر خلاص را به سرش بزند می گوید : (( متاسفم ! )) 
و همان لحظه برد زامبی شده سرش را بالا می آورد و تکرار می کند : (( متاسفم ! )) 
آیا ذره ای هوشیاری برای برد باقی مانده بوده و این جمله را نیت و باقی مانده اراده اش گفته بود ؟ یا فقط تکرار یک کلمه ساده توسط یک زامبی بی عقل بوده ؟ این قسمت شاید بتواند یکی از ماندگار ترین بخش های بازی در ذهن مخاطب باشد .
همچنین تارل به عنوان همکار و راهنمای کارلوس ویک مغز متفکر به خوبی خودش را در دل جا می کند و هرچند که در ابتدا نمی توان حس خاصی به او داشت اما در لحظات آخر می بینیم که از دست دادنش کمی حال مان را می گیرد و حضورش به عنوان یک شخصیت مکمل به جا و حساب شده است .

اما بیشتر از همه شخصیت پردازی جیل به چشم می آید که حالات درونی و کابوس هایش را با ما شریک می شود . یک اتفاق بسیارخوشایند اضافه کردن حالت اول شخص به بعضی بخش های سینمایی بازی بود که تا حدودی توانست موثر باشد . در بازی شخصیت جیل نسبت به نسخه قدیمی تکامل یافته تر است . دختر جسوری که از مقابله با هیچ چیز نمی ترسد ، در مقابل هیولا های ریز و درشت رجز می خواند و البته به شدت بد دهن شده است . شاید بزرگ ترین درسی که جیل در طول بازی به مخاطب خود می دهد این است که تنها راه از بین بردن یک ترس و کابوس رویارویی با آن است . 
البته شخصیت نیکولای هم به خوبی فرم داده شده و دقیقا مصداق یک موجود عوضی است که هرکسی دلش می خواهد او را بکشد . البته زخم زبان ها و تکه پراکنی های او در طول بازی بی جواب نمی ماند و جیل در پایان بازی به خوبی از خجالتش در می آید و نیکولای هم به چیزی که لیاقت را دارد می رسد 
انتظار برای یک مرگ غیرقابل اجتناب .

موسیقی متن
موسیقی بازی در چند قسمت به صورت کوتاه توانست حس ترس را به خوبی القاء کند اما نقطه درخشان و ماندگاری در موسیقی متن بازی دیده نمی شود . نسخه قدیمی بیشتر از اینکه با موسیقی متن بخواهد حس ترس را القاء کند با سکوت دلهره آور در کوچه های را سیتی و انتظار برای رویارویی با نمیسیس این حس را به خوبی به وجود می آورد . اما حتی اگر موسیقی متن خیلی بهتر از این هم کار می شد نمی توانست نتیجه چندان مطلوبی را رقم بزند . 
جمع بندی
می توان Resident Evil 3 Remake  را یک بازی خوش ساخت و با گرافیک و گیم پلی روان و داستان خوب و شخصیت پردازی دقیق توصیف کرد و اگر Resident evil 3 nemisis را بازی نکرده باشید می توانید از آن چند ساعتی لذت ببرید ، اما اگر از طرفداران نسخه قدیمی هستید ، این نسخه ممکن است خاطرات و افکارتان در مورد نام نمیسیس را بهم بزند و نمی توانم تجربه این بازی را توصیه کنم . در پایان می توان گفت نمیسیس ظرفیت بسیار بالایی داشت که با عجله و بی توجهی سازندگان در بین تلاش برای سینمایی کردن این عنوان گم شد و در تحول شخصیت پردازی و ترسیم فضای بین شخصیت ها ، نمیسیس تنها شخصیتی بود که به کل نادیده گرفته شد و حالا تبدیل به یک غول چند مرحله ای سخت جان شده است .

یتیم به توان چهار

حقیقت مستقل از من

در این شهر آینه ای نیست

بازی ,نمیسیس ,، ,یک ,های ,شخصیت ,که در ,به خوبی ,را به ,می کند ,نسخه قدیمی ,همان لحظات کوتاه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ᗷᒪᗩᙅḰ & ᙡᖺᓮ♈ᗴ بجنورد1400 terspertipar جملات زیبا/...... profrextebu mostlifttible هرچی بخوای اینجا هست آی پلیمر وبلاگ همسفر سمیه پزشکی- متخصص ارتوپدی و فوق تخصص جراحی زانو